خب که چه؟ من نه شاعرم و نه نویسنده. هیچ هم بلد نیستم کلمات را چنان کنار هم ردیف کنم که دل هر خوانندهای بلرزد. ولی راستش را بخواهی، هر وقت مینویسم، دل خودم میلرزد؛ بهخصوص وقتهایی که از تو مینویسم. بله، میدانم که این هنری نیست و کسی برای لرزش دل من تره خرد نمیکند، ولی خب، دنیای من به همین ذرهذرهها بند است و کاریش هم نمیشود کرد...
بیربط ۱: محسنخان نامجو جایی گفته بود که «عشق اول فقط یه خاطره است.»
بیربط ۲: همین محسنخان، همانجا بلافاصله افزوده بود که «عشق بعدی هماره فاجعه است.»
بیربط ۳: ما آدمهای خندهداری هستیم، رفیق!