یتیم شدم

همان دور و بر، روی یکی از قبرها نوشته بود:
حرمت هستی ما ای پدر از نام تو بود / تو مپندار که رفتی و فراموش شدی
نظرات 8 + ارسال نظر
افسانه سه‌شنبه 16 خرداد 1385 ساعت 14:49 http://www.afsanei.blogfa.com

بلبل دیوانه/
شاهد مرگ عزیز خویش است/
شاهد مرگ گلش /
گل به تدریج پرش می ریزد/
بلبل عاشق دیوانه ، دلش می ریزد /

بلبل عاشق گل/
حال زاری دارد/
حال زاری چون شمع/
حال زاری هم چنان پروانه/
حال زاری چون گل/

: بلبل زیبارو اندکی حوصله کن!

یک یار آشنا چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 01:43 http://delnameh.mihanblog.com

سلام علیکم!
من از دیر باز نوشته هایتان را می خوانم و لینک شما را در دل نامه قرار داده ام. اگر مخالفتی با این قضیه دارید بگویید. در ضمن، این یک تبادل نیست.

بابل بوی چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 01:44

تسلیت ما رو هم بپذیر
ان شاا.. غم اخرت باشه

یک یار آشنا چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 01:46 http://delnameh.mihanblog.com

عرض تسلیت فراوان من را هم بپذیرید.
دست تقدیر باز درشت سوا کرد.

نفیسه چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 09:56

من هم تسلیت میگم آقا هادی.

سپیده بهکام چهارشنبه 17 خرداد 1385 ساعت 15:26

هادی عزیز.تاب دیدن محنت تو را نداریم.صبور باش و بدان که تنها نیستی.از ایزد یکتا می خواهم این آخرین غم ما باشد.

مهربون پنج‌شنبه 18 خرداد 1385 ساعت 15:47

می دانم که روزهای سختی را می گذرانی و می دانم که دست های ما در برابر مرگ ناتوان است و می دانم که در تسلایت حتی ناتوانم . با این همه تسلیت می گویم و برایت آرزوی صبر می کنم.

عابدی جمعه 26 خرداد 1385 ساعت 16:19

همدردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد