Scenes from a Marriage

۱- فیلم می‌بینم. جرج کلونی نقش یک آدمکش آمریکایی را بازی می‌کند که برای کاری به ایتالیا رفته و در شهر کوچکی ساکن شده. یک شب به روسپی‌خانه می‌رود و با زن زیبایی می‌خوابد. چند شب بعد که دوباره به آنجا سر می‌زند، زن نیست. سراغش را می‌گیرد، می‌گویند امشب کار نمی‌کند. می‌رود. شب سوم، زن هست. جرج کلونی می‌خواهد ببوسدش، نمی‌گذارد. اول نمی‌گذارد. بعد لابد احساس می‌کند اوضاع فرق کرده، اجازه می‌دهد.

۲- دوستانم دارند یکی‌یکی ازدواج می‌کنند. نهضت از چند سال قبل شروع شده، اما امسال سرعت بیشتری پیدا کرده. از اول معلوم بود هیچ کدام آدم ِ رفتن نیستیم. من که به محافظه‌کاری شهره‌ام، از همه بدتر. با این حال نمی‌دانم چرا بعضی‌ها اینقدر مطمئنند.

۳- کار جرج کلونی به‌زودی در شهر تمام می‌شود. در کافه‌ای نشسته که زن را می‌بیند. به اصرار او، قراری برای شام و بعد پیک‌نیک دونفره می‌گذارند. موقعی که کنار هم در ساحل رودخانه دراز کشیده‌اند، زن از جرج کلونی می‌خواهد که با او بماند. می‌گوید «نمی‌توانم.» زن می‌گوید «پس مرا هم با خودت ببر.» کی؟ آقای آدمکش حرفه‌ای.

۴- بی‌بی‌سی می‌گفت، بیماری ام.اس در زنان دو برابر مردان شایع است. می‌گفت دلیلش احتمالاً در تفاوت ساختارهای هورمونی است.

۵- روز آخر، جرج کلونی در خیابان با زن قرار دارد. همان‌جا وسط خیابان از زن می‌خواهد که با او بیاید. «دوستت دارم»ها را رد و بدل کرده‌اند که تیراندازی شروع می‌شود. جرج کلونی زن را فراری می‌دهد و خودش مشغول زد و خورد می‌شود.

۶- دیروز کسی [به شوخی؟] در گودر نوشته بود: «دو دسته از آدم‌ها چیزی از زندگی‌شان نمی‌فهمند: مردان متاهل، و زنان مجرد.»

۷- جرج کلونی تیر می‌خورد. با بدبختی خودش را کنار رودخانه به زن می‌رساند. اما تمام می‌کند و فیلم هم همین‌جا تمام می‌شود. لابد کارگردان انتظار دارد برداشت سمبلیک بکنیم.


پ.ن: گفتم آدم ِ رفتن. رفتن به کجا؟ نمی‌دانم. ماندن اما معلوم است؛ «به» ندارد.

نظرات 4 + ارسال نظر
شازده شرقی دوشنبه 23 خرداد 1390 ساعت 12:53 http://www.sh-sharghi.blogfa.com

راستش پای تأهل که وسط بیاید بعید می دانم نتوانی بمانی
جفتتان می مانید
اگر بخواهید
جزو معدود گزینه هایی هستید که مطمئن می گویم جفتتان می مانید

م.ب. دوشنبه 23 خرداد 1390 ساعت 15:24

اپیزودیک نوشتنت تو حلق بهنام. خوب بود آورین. ولی آدمیزاد مال لحظه است. اگر الان میخواهد که دو نفره باشد بهتر است که باشد. کسی از آینده نیامده که بخواهد بگوید راه درست چیست. درست آن چیزی است که الان فکر میکنی.

راثی پور جمعه 24 تیر 1390 ساعت 18:43 http://rasipoor.blogfa.com

سلام

ممنون حتما فیلم رو می بینم

م.ب.م. شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 09:06

این لامصبو نمیخوای آپدیت کنی؟ اه اه اه آدم انقد ..اد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد