انسانم آرزوست

دیده‌ای یک‌وقت‌هایی آدم حوصله‌ی هیچ کاری ندارد؟ یعنی کار که سهل است، حوصله‌ی هیچ تفریحی را هم ندارد. نه شعر و داستان خواندن، نه فیلم و سریال دیدن، نه موسیقی و رادیو گوش‌دادن، و نه حتی سیگار کشیدن و چای خوردن.
این‌جور وقت‌ها آدم بدجوری دلش آدم می‌خواهد. البته نه هر آدمی ها. یک آدم همزبانِ همدلِ همراه که فقط بنشیند کنارت و هیچی هم نگوید. کسی که همین که در زاویه‌ی حضورش باشی، سرشار شوی. فقط گاهی نگاهت کند، یا مثلاً لمست کند. نه، اصلاً همین که نفسش به نفست بخورد، کافی است...
من دوست دارم این بی‌حوصله‌بودن را. به شرطی که یکی باشد که حوصله‌ام را داشته باشد.

نظرات 12 + ارسال نظر
مهدی جمعه 21 فروردین 1388 ساعت 21:36 http://www.30o.ir

سلام،
سال نو را به شما تبریک می گم... بلاگ خیلی، خیلی جالبی دارید.
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.30o.ir
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

[ بدون نام ] شنبه 22 فروردین 1388 ساعت 01:10 http://www.enekaseab.blogsky.com

من حوصله خودم رو هم ندارم. یه مدتی هست که اینجوری شدم.به منم سر بزن خوشحال میشم.

محمدرضااقبال شنبه 22 فروردین 1388 ساعت 05:36

محمدرضا اقبال شنبه 22 فروردین 1388 ساعت 05:40

سلام هادی مهربان
سال نو مبارک امیدوارم سال ۸۸ (قله های ترقی) برایت باشد

م.ب. شنبه 22 فروردین 1388 ساعت 11:26

پیدا کردی من رو هم خبرکن

شازده شرقی شنبه 22 فروردین 1388 ساعت 16:24 http://shazdeh-sharghi.blogfa.com/post-127.aspx

سلام
نمی دانم این مطلب را که در گذشته ی نه چندان دوری در وبلاگ گذاشته ام را خوانده ای یا نه ؟

افسانه احمدی شنبه 22 فروردین 1388 ساعت 18:01

مساله اینجاست اون موقع هم راضی نیستین و باز چیز های تازه دیگه ای می طلبین... خوشحالم که ازین حس و حال های سخت ندارم و این طوری راحت تر می گذره. امان از بعضی از ما !

جواد یکشنبه 23 فروردین 1388 ساعت 11:45

اگر این نوشته را یک درخواست شاعرانه و زیبا از همان لحاظ که خودمان می دانیم ! تصور کنیم می شود گفت کمی باید به آدم شدنت امیدوار بود.
خیلی خوب است که نفس کسی به آدم بخورد. لابد چیزهای دیگر هم می خورد مثل شال، انگشت سبابه، گوشه پنجره که بازه و رژ صورتی و یا قرمز هم ممکن است رنگ دستمال کاغذی ته جیبمان را رنگی کند اینها که گفتم چیزهای بدی نیست خیلی هم خیلی خوب است و کسی هم ناراحت نشود الکی!

مهراوه دوشنبه 24 فروردین 1388 ساعت 12:37

خدا را شکر هنوز به این درجه نرسیدم فقط بی کاری داره اذیت می کنه . یکی بگه وقتی وقت زیاد داری باید چه کنی؟

عاطفه خانوم جمعه 28 فروردین 1388 ساعت 00:38

اوهووووم. موافقم. منم دلم خواست!

اتاق تمام فلزی دوشنبه 31 فروردین 1388 ساعت 08:15 http://aminfouladi.blogfa.com

اتفاقا آن موقع ها یک آدم های محترمی هستند که شغلشان این است که حوصله ی آدم را داشته باشند، پول هم می گیرند. یک اسم خاصی هم به شان اطلاق می شود!

آذر رسولی چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388 ساعت 14:58

سلام سال نو مبارک.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد