میگفت: «در برخورد با من «تمرین کرشمه» میکرد و من خیال میکردم که کرشمهها برای دلبری از منند؛ غافل از آنکه من برایش چیزی بیش از یک خوکچه هندی نیستم.»
خوش به حالت که چه احساس خوبی داشتی٬وخوش به حالت که چه احساس بدی را نداری
جالب بودباز خوبه ما موشیم خوکچه نیستیم۱
من تمرین کرشمه نمی کردم.واقعی بود عزیز دلم!!
من نمیدانم چطور باید به شما جماعت بیمزه بفهمانم که هر چیزی را نباید به شوخی گرفت!
فکر میکردم تو هوشیار تر از این حرفها باشی... ولی قشنگ بود!
خوش به حالت که چه احساس خوبی داشتی٬
وخوش به حالت که چه احساس بدی را نداری
جالب بود
باز خوبه ما موشیم خوکچه نیستیم۱
من تمرین کرشمه نمی کردم.واقعی بود عزیز دلم!!
من نمیدانم چطور باید به شما جماعت بیمزه بفهمانم که هر چیزی را نباید به شوخی گرفت!
فکر میکردم تو هوشیار تر از این حرفها باشی... ولی قشنگ بود!